کد مطلب:129848 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:247

معاویه، بنیانگذار حکومت سیاه اموی
پس از هلاكت یزید بن ابی سفیان، والی دمشق، در سال هجدهم هجری، عمر بن خطاب، برادرش، معاویة بن ابی سفیان را ولایت داد. وی تا هنگام قتل عمر ولایت داشت. عثمان نیز او را ولایت داد و كارگزاران عمر در شام را نیز ابقا نمود؛ و پس از مرگ عبدالرحمن بن علقمه كنانی - حاكم فلسطین - قلمروش را به معاویه سپرد. در سال 21، عمر بن سعید انصاری بر دمشق، ثنیه، حوران، حمص، قنسرین والجزیره و معاویه بر اردن، فلسطین، سواحل، انطاكیه، معرة، مصرین و قیلیقیه حاكمیت داشتند. سپس عثمان در سال 23 عمیر را بر حمص و معاویه را بر دمشق حكومت داد.

در مدت دو سال از امارت عثمان، تمامی شام به حاكمیت معاویه در آمد. عثمان حمص، حماة، قنسرین، عواصم و فلسطین را به همراه دمشق، قلمرو او ساخت و ماهانه هزار دینار برایش مقرری تعیین كرد. [1] .


بدین ترتیب پایه های حكومت اموی در شام استوار گشت و می رفت تا نقشه ابوسفیان به اجرا در آید، كه پس از استقرار خلافت عثمان گفته بود: «ای بنی امیه، قدرت و حكومت را همانند گوی به دست گیرید. به آن كسی كه ابوسفیان به او سوگند می خورد، من پیوسته آرزومند بودم كه خلافت به دست شما برسد و شما باید آن را برای فرزندانتان به ارث بگذارید.» [2] .

صاحب خطط می نویسد: عثمان با توجه به سالمند بودنش پیوسته تحت تأثیر مروان و بنی امیه بود. پس از شش سال از خلافت عثمان، مردم حجاز و دیگر مناطق به دشمنی با او برخاستند. گروهی از اصحاب رسول خدا (ص) اجتماع كردند و طی نامه ای، اموری چند را به او یادآور شدند. از جمله اینكه بیست درصد مالیات افریقیه را به مروان بخشیده و خود او نیز دست به ساخت و ساز زده است. آنان هفت خانه را شمردند كه در مدینه بنا كرده است: خانه ای برای نائله، خانه ای بر عایشه و دیگر أعضای خانواده و دخترانش. مروان در ذی خشب كاخها ساخته و اموال خمس را كه به خدا و رسول او تعلق دارد، در آنجا گرد آورده است. كارگزاری ولایت را میان اعضای خانواده و عموزادگان اموی خویش تقسیم كرده است؛ آن هم در میان نوجوانان و جوانانی كه نه سابقه مصاحبت با رسول خدا (ص) را دارند و نه تجربه ای در امور. [3] تا آنكه فتنه قتل عثمان رخ داد.

محمد فرید وجدی می نویسد: پس از كشته شدن عثمان بن عفان و خلافت یافتن علی بن ابی طالب (ع) كه از قریش بود، میان دو خاندان اموی و قریشی اختلاف بروز كرد. مردم به سوی عصبیت جاهلی فراخوانده شدند و معاویة بن ابی سفیان اموی، حاكم شام در پیشاپیش كسانی بود كه در آتش این فتنه می دمید. او به خونخواهی عثمان برخاست و علی بن ابی طالب (ع) را متهم ساخت كه مردم را به كشتن او تشویق كرده است. در طول بیست سال حكومت وی بر شام، مردم از امور خلافت، جز آنچه او برایشان می خواست چیزی نمی دانستند. گروههایی بر گرد او جمع شدند كه بیشترشان از قبایل پراكنده عرب


و مردمانی طمع پیشه بودند. او با این روش توانست مردم را از زیر فرمان علی (ع) بیرون آورد و خود ادعای خلافت كند. [4] .

معاویه با تكیه بر نیرنگ و شیطنت خود، بیشترین استفاده را از نادانی مردم برد. مردم شام تازه به اسلام گرویده بودند و آن را تنها از طریق حكومت خلفا و امارت والیانشان می شناختند. آنان معاویه را تجسم اسلام می پنداشتند. در حالی كه او، خود را پشت نام دین پنهان كرده بود. او برای مردم پیشنمازی می كرد و آنان بر وی اقتدا می كردند. در اجتماعاتشان به ایراد سخن می پرداخت به نام خلافت اسلامی بر آنان ریاست و در جنگ و صلح امورشان را اداره می كرد.

معاویه در داستان قتل عثمان فرصت را غنیمت شمرد. با آنكه وی از جانب عثمان به حكومت شام نصب شده بود و یكی از امیران او به شمار می رفت، هنگامی كه عثمان نامه نوشت و خواستار كمك گردید، دعوتش را بی پاسخ گذاشت. در نامه ی عثمان چنین آمده بود: مردم مدینه كافر شده اند، سر از اطاعت برتافته و بیعت را شكسته اند. بنابراین هر چه از جنگجویان شام در اختیار داری به هر شكل ممكن نزد من گسیل دار.

صاحب خطط به غلط پنداشته است كه معاویه منتظر ماند و پس از آگاهی بر اجتماع اصحاب رسول خدا (ص)، دوست نداشت كه با آنان مخالفت ورزد. از این رو آنقدر در كار عثمان كندی كرد تا او به قتل رسید. [5] .

قصد معاویه این بود كه امارت را به خلافت تبدیل كند. به همین جهت پس از قتل عثمان، پیراهن او را علم كرد و به وسیله ی همین پیراهن، اركان حكومت خود و خاندانش را استوار ساخت. او در میان جامعه اسلامی تفرقه افكند و پرچم دودستگی و اختلاف را بر ضد خلیفه شرعی مسلمانان، یعنی علی بن ابی طالب (ع)، برافراشت.

صاحب خطط می نویسد: معاویه فرصت قتل عثمان را برای بازگرداندن حكومت به بنی امیه و به دست گرفتن خلافت اسلامی مغتنم شمرد... نعمان بن بشیر پیراهن خون آلود


عثمان را كه در آن كشته شده بود و نیز انگشتان همسرش، نائله را در دمشق نزد معاویه آورد. معاویه پیراهن را بر روی منبر دمشق گذاشت و خبر را به همه شهرهای شام گزارش داد. مردم نزد وی اجتماع كردند و در حالی كه معاویه روی منبر انگشتان همسر عثمان را به آستینهایش آویزان داشت، مردم مدت یك سال گریه كردند. مردان شامی با یكدیگر پیمان بستند كه قاتلان عثمان و هر كس را كه با آنها كمك كند به قتل برسانند و یا آنكه جانشان را فدا كنند. شصت هزار پیرمرد زیر پیراهن عثمان گریه می كردند... عمرو بن عاص در دوران فتنه ی عثمان در ملكی كه در «سبع» در حوزه فلسطین داشت، خود را كنار كشیده بود! معاویه او را به حضور طلبید و از او راهنمایی خواست و به او وعده داد كه اگر بر علی (ع) پیروز شود، سرزمین مصر را به او بدهد. عمرو به معاویه چنین پیشنهاد كرد كه شرحبیل بن سمط كندی، بزرگ شامیان را فرا بخواند و او به یكایك شهرهای شام سفر كرد و مردم را بر خونخواهی عثمان تشویق نمود. عموم مردم به وی پاسخ مثبت دادند، مگر چند تن از پارسایان اهل حمص كه گفتند ما در خانه و مسجدمان می نشینیم و شما از ما داناترید... [6] .

از همین جا آتش جنگ صفین شعله ور شد، كه فرصت بیان جزئیاتش در اینجا نیست.


[1] همان، ص 100.

[2] الغدير، ج 8، ص 278.

[3] خطط الشام، ج 1، ص 103.

[4] دائرة المعارف القرن العشرين، ج 1، ص 622.

[5] خطط الشام، ج 1، ص 103.

[6] خطط الشام، ج 1، ص 105.